درباره وبلاگ ![]() این وبلاگ متعلق به متخصصین و دانشجویان افغانستانی مقیم استان قم میباشد. هدف اصلی این وبلاگ، اطلاع رسانی هموطنان عزیز درباره مسائل آموزشی، فرهنگی، علمی، اجتماعی و... افغانستان (در وهله اول) و جهان (در مرحله بعد) میباشد. گاهی نیز حرفهای ناگفته دلمان را ثبت خواهیم کرد. دوستانی که مایل به تبادل لینک با ما هستند ما را با عنوان (مدآد) لینک کنند و در قسمت نظرات عنوان وبلاگ خود را بگذارند تا لینک شوند. در صورت تمایل به همکاری در وبلاگ با ما ارتباط برقرار نمایید. ایمیل مدیر وبلاگ ahmad.ahmadi0069@gmail.com مدیر وبلاگ : احمد احمدی موضوعات
آرشیو وبلاگ پیوندهای روزانه
آمار وبلاگ
متخصصان ودانشجویان افغانستانی دانشگاه آزاد (مدآد) اتحاد، برادری، دیانت، ایثار، علم و تلاش رمز موفقیت و پیشرفت جمعه 13 دی 1392 :: نویسنده : دختر یخی
![]() بیشترهموطنانم كابل را با تهران میشناسند، لباس بلند و شلوار گشاد محلی را در آوردهاند و اینجا در تهران تیشرت ماركدار و شلوار جین میپوشند. و گاهی كه پول توی جیبشان باشد خرجهای آن چنانی میكنند! رویت را كه بر میگردانی، كم نیستند دختران جوان افغانی كه شالها، روسریها و مانتوهای رنگارنگ مد روز تهرانیها را بر سر و تن دارند و دیگر چادرهای بور چینی را از سر برداشتهاند و فقط زنهای قدیمیتر افغانی در مناطق محرومتر این سر و وضع را دارند. اینها دختران نسل جدید هموطنم هستند كه چشمهای بادامی و تنگشان نشانی از ملیتشان است. اینها هم نسل سومی هستند،
هرچند تهرانیها هنوز وقتی واژه «افغانی» را میشنوند یاد چیزهای خوبی
نمیافتند و هنوز این واژه برای بیشترهم کیشانم نوعی تحقیر شمرده میشودامابه نظرمن ملیتم هویتم رامی سازد افغانی بودن جرم نیست پسوند زادگاه اجدادمان است، هرچند
كه هنوز افغانی های ـ البته مجازـ همچون سایر مهاجران و پناهندگان دركشورهای
دنیا موقعیت اجتماعی و شهروندی ندارند، اما به نظر میرسد همین شرایط
تردید و گریز و بیتفاوتی دولت ایران نسبت به اخراج آنها برایشان شرایط
مطلوب وبرای بعضیهاشان شرایط نامطلوبی را فراهم كرده باشد.
بیست سال پیش وقتی یك افغانی را توی خیابانهای تهران میدیدند در
موقعیتهایی نظیر حفر كانالهای آب و فاضلاب، چاهها، زمینهای كشاورزی،
كارگر شهرداری و ... بود اما حالا افغانی ها همه جا هستند، در هر كار ردپایی
دارند، پیر و جوانشان را میتوان در همه جا پیدا كرد.
ازحوزه و دانشگاه و تجارت وخرید وفروش گرفته تاکارهای آموزشی وفرهنگی. ناگفته نماند ک این دسته ازهموطنان آنهایی بودن ک جان ومال وزندگیشان را دردست گرفتند و خطرات وتاوان های ناشی از مهاجربودن خود را از نظرگذرانیدند.همان هایی ک مهاجربودن را به کارگری محدود نکردند. از سوی دیگر نمیتوان این نكته را از نظر دور داشت كه متاسفانه جمعیت مهاجران مجاز و غیرمجاز افغانی ها در زمان ارتكاب جرم چندان مشخص نیست و در نگاه مشاهده كننده بیرونی بین این افراد تفكیكی وجود ندارد و عموما ارتكاب جرم افغانی هایی كه چند ماه بیشتر درایران نیستند ، شرایط زندگی وامنیت كار هموطنان مجاز را هم بر هم میزند. نسل اول - جنگ زدههایی كه مهمانی را شروع كردند بخشی از آنها همان پیرمردهای افغان هستند كه در روزهای پس از پیروزی احمد شاه مسعود ـ فرمانده قهرمان جهاد و پایداری ـ به كشور برگشتند تا در همان خاك هم به خاك سپرده شوند. اما پیرمردهای افغانی كه در تهران ماندهاند در هر سن و سالی كه هستند با شرط سلامت باید در كنار سایر اعضای خانواده كار كنند، در ایران كه باشند برای آنكه زندگی روی غلتكش بچرخد باید كار كنند، این قانون این شهر است.قانونی که تاثیرش برهموطنان چند برابر ایرانیان است. این نسل اما و اگر و حقی هم به گردن نسلهای بعدی دارد، نقشی كه بسیار مهم است و باعث ثبات تقریبا نسبی افغانها در تهران و البته ایران شده است. بدون شك اگر سه دهه پیش، نه ! اما تا همین ده- پانزده سال قبل افغانی ها دست از اصرارشان برای ماندن در ایران برمی داشتند و ایران مثل قدیمترها برایشان فقط همسایه ای بی تفاوت میماند، در این صورت نسلهای بعدی كه دیگر چهرههایشان هم به افغانی نمیرود، در خاك آباواجدادیمان بزرگ میشدند و به راستی اگر در همان زمان حضور نیروهای ائتلاف شمال(نیروهای همراه احمد شاه مسعود) همه افغانی هایی كه به ایران و سایر نقاط دنیا مهاجرت كرده بودند برمیگشتند آیا كشور باز هم به كام نیروهای طالبان شیرین میشد !؟ به هر روی داستان افغانی های كارپیشه و قانع در ایران با همین نسل اول شروع شد و تا امروز ابعاد و شكلهای جدید، منحصر به فرد و تا حدودی دردناک به خود گرفته است و حالا این نسل یا دیگر زنده نیستند، یا از كار افتاده شدهاند و جایشان را به نسلی دادهاند كه سه دهه پیش در كنار پدر و مادرشان نمیدانستند كشورشان را به كدام مقصد ترك میكنند و آیا باز هم برمیگردند. نسل دوم - بنیانگذاران كار زیاد با مزد كم ! وقتی مردان افغانی دست زن و بچههای خود را گرفتند و راهی ایران كه نزدیكترین مرز را داشت شدند، فرزندانشان هیچ وقت به این سرزمین جدید، دور شدن از وطن یا حتی وضعیت زندگیشان فكر هم نمی كردند، در آن روزهایی كه كودكان هموطنم گرسنه بودند، حتما فكركردن به اسباببازی و یا حتی خود بازی برایشان بی معنا بود و گرسنگی نمی گذاشت كه به جایی كه میروی فكر كنی ! نسل دوم ، همین كارگران امروز و چند سال پیش ما در ایران هستند، پدران همین كودكانی كه دیگر كشورشان ایران شده و زبانشان هم برگشته ! مردان افغانی كه بدون خانواده و برای كار به ایران می آمدند، به دلیل حفظ ارتباط با خانواده و كشورشان احتمال و انگیزه بیشتری برای بازگشت داشتند اما بخش قابل توجهی از افغانهای مجاز و غیر مجازی كه با خانواده آمدند دیگر میل به بازگشت به کشور رانداشتندو امروز حدود دو دهه است كه تهرانی، شیرازی، مشهدی و ... هستند! نسل دوم اما نسبت به نسل قبلی فرصت بیشتری برای آموزش،
بهداشت، كار و در نهایت زندگی داشتند . شاید بتوان گفت كه این نسل از هموطنانم بیشترین آسیب را دیدهاند، چرا
كه دوران كودكی و نوجوانی آنها با سالهای سخت پس از جنگ در ایران همراه
بود، دورانی كه كار و زندگی بسیار سخت بود و هنوز مردم و بسیاری از مسئولان
ایران حضور تعداد قابل توجهی از افغانی ها را در پایتخت قبول نداشتند و
هنوز اجاره دادن خانه، ازدواج با دختران ایرانی، كار كردن در محیط كاری و
... تابلویی خطرناك بود كه مردم از آن اجتناب میكردند! البته ناگفته نیست كه در همین سالها همین نسل از افغانی ها به دلیل
خاصیت كلی دوری از وطن و داشتن نگرانی از بابت بیآبرویی، فقر و نداشتن
كار، دستمزدهای كم در مقابل كار زیاد دریافت می کردند كه كارفرمایان ایرانی را بد عادت كرد .همچنین برخی اخبار کاذب و بعضا صحیح درمورد تخلفات افغانی ها
باعث شد این نسل در اذهان ایرانیها نسلی خطرناك و غیر قابل ترحم تا امروز
بماند.
در عین حال پدران كودكان افغانی امروز تهران در دهه هفتاد و اواخر دهه شصت فرصتهایی را هم برای درس خواندن پیدا كردند، به طوری كه در سه دهه گذشته بیش از 602 هزار نفر از بزرگسالان افغانی بازحمت در دورههای سوادآموزی شركت كرده و با سواد شدهاند. همچنین مدیر كل اتباع و مهاجرین خارجی وزارت كشور ایران چند ماه پیش با تاكید بر اینكه آمار دقیقی از مجموع فارغالتحصیلان افغان در مراكز آموزش عالی وجود ندارد گفت: حدود 12 هزار نفر در سی سال گذشته در رشتههای مختلف آموزش عالی در نقاط مختلف ایران فارغالتحصیل شدهاند. نسل سوم - افغانیهای تهرانی ، كودكانی كه كابل را با تهران میشناسند! آنهایی که بعضی هاشان ازکشور بت ساخته اند وبرخی دیگر تهران را می پسندند!! دختر بچهها و پسر بچهها، به بلوغ رسیدهها و یا نوزادانی را میگویم
كه هنوز از آب و گل بیرون نیامده باید با زبان فارسی و با گویش ایرانی حرف
بزنند، مدرسه ایرانی بروند و آداب و رسوم ایرانی را یاد بگیرند، با دوستان
ایرانی درس بخوانند و بازی كنند، كنكور بدهندوفارغ التحصیل شوند.بعضی هاشان به عشق نام وملیتشان ب کشوربازمی گردند وبرخی دیگر تهران وایران را زاذگاه و محل سکونت خود می دانند. اینها برای آنهایی است كه مجاز هستند و كارت اقامت دارند، اما كودكان نسلی كه افغانی غیرمجازند، كجای تهران هستند!؟ نوع مطلب : افغانستان، برچسب ها : سه نسل افغان با سه دیدگاه، نسل اول همان جنگ زده های دیروزمانند، نسل دوم نسل آسیب پذیرتر هموطنانم، نسل سوم همان نسلی ک چیز زیادی از ملیت وهویتمان را به یاد نمی آورند، |
||
برچسب ها
پیوندها
آخرین مطالب
|
||